
۲۴ فریم – نگار عباسپور: «بسیار خب آقای دومیل. من آمادهی کلوزآپام هستم.» حتماً شما هم این دیالوگ بهیادماندنیِ نورما دزموند (با بازی گلوریا سوانسون) در فیلم سانست بولوار را به یاد دارید. نماهای کلوزآپ (یا بسته) واقعاً به همین اندازه مهم هستند. اما شما چهقدر از امکانات نهفته در این نوع نما آگاهی دارید؟ این مقاله سعی دارد به همراه مثالهایی از فیلمها شما را با این نوع نما آشناتر کند.
برای کلوزآپ گرفتن آمادهاید؟
دربارهی نماهای باز و مدیوم و اهمیّت ثبتِ احساسات در فیلم بسیار صحبت شده است. هر چه باشد ما فقط برای سرگرم شدن به سینما نمیرویم؛ ما فیلم میبینیم که احساسی را تجربه کنیم. احساساتی نظیر شادی، شعف، خشم، غم، خنده و غیره.
هیچ نمایی بیشتر از نمای کلوزآپ (که به آن نمای بسته هم میگویند) تأثیر مستقیم بر درک مخاطب از صحنه ندارد. اینکه چهطور و در چه زمانی از کلوزآپ استفاده کنید، میتواند تأثیر فوقالعادهای بر بارِ عاطفی صحنهتان داشته باشد.
اگر درست نمیدانید منظور از نمای کلوزآپ چیست، اگر نمیدانید یک نمای کلوزآپ را چهطور باید تعریف کنید، یا اگر فقط به دنبال یک آشنایی ابتدایی با مفهوم کلوزآپ هستید، به سراغ مطلب درستی آمدهاید. ما میخواهیم دست به یک بررسی عمیق از نماهای کلوزآپ بزنیم، چند مثال را مرور کنیم و زمانی را صرف بازبینی دقیقِ یکی از انواع کلوزآپ، یعنی اِکستریم کلوزآپ، کنیم.
پس بدون پُرحرفی بیشتر، کارمان را شروع کنیم و نمای کلوزآپ را تعریف کنیم.
تعریف نمای کلوزآپ
نمای کلوزآپ نمایی است که از فاصلهی نزدیک از یک سوژهی انسانی یا غیرانسانی گرفته میشود و جزئیات بیشتری در آن نمایان است. قاببندی این نما دَرهمفشرده است و عموماً برای در قاب گرفتنِ صورت شخصیت استفاده میشود تا چهرهی او تمام پرده را بگیرد و صحنه را تحتالشعاع قرار دهد.
حالا که تعریف نمای کلوزآپ را میدانیم، بیایید ببینیم چه وقت میتوانید از آن استفاده کنید.
چه وقت از نمای کلوزآپ استفاده کنیم؟
نمای کلوزآپ برای به معرض نمایش گذاشتن احساسات و واکنشهای شخصیت و یا برای نشان دادن جزئیاتِ اشیاء مناسب است. نمای کلوزآپ تصویری با جزئیات و صمیمی از شخصیّت به تماشاگر ارائه میدهد و بهترین وسیلهای است که کارگردان میتواند با آن وضعیّت ذهنی-عاطفی شخصیّت را به بیننده منتقل کند. این نوع نما ما را به فضای درونی شخصیّت میبرد و به ما این امکان را میدهد که احساسات او را درک کنیم.
میتوانید از کلوزآپ برای آشکار کردن جزئیّات و اطّلاعاتِ مربوط به اشیاء و مکانها هم استفاده کنید؛ این یعنی این نوع نما به شکلی منعطف برای مقاصد مختلف قابل استفاده است. ولی به طور کلّی، نمای کلوزآپ نمایی متمرکز بر شخصیّت است که به کارگردان کمک میکند تا احساساتِ مربوط به یک صحنه را تشدید کند.
ولی فقط به توضیحات من اکتفا نکنید و بیایید برویم سراغ چند مثال استفاده از کلوزآپ.
مثالهایی از نماهای کلوزآپ
شاید بتوان گفت کلوزآپهای بهیادماندنی بیشتر از هر نوع نمای دیگری در ذهن میمانند. در مورد مثال اوّلمان که قضیه واقعاً همینطور است؛ یعنی همان نمای درشت و مهمِّ فیلم «درخششِ» اِستنلی کوبریک.
در سکانسی که شاید بتوان آن را معروفترین سکانسِ فیلم دانست، شخصیّت جَک تورِنس همسرش وِندی را در هتل تعقیب میکند و با این کار وِندی را وادار میکند تا در دستشویی پناه بگیرد. این کلوزآپ، که صورت جَک را که از میان شکاف در پیداست در قاب میگیرد، واقعاً ترسناک است و زوال فکریِ جَک را به خوبی و به شکلی موجز به تصویر میکشد. همینطور که جَک جملهی معروف «جانی اینجاست» را به زبان میآورد، جنون را در چشماناش میبینیم و کاملاً متوجّه احساس ترسی میشویم که وِندی از سر میگذارند. فقط نمای بسته میتواند این سطح از احساسات را به ما منتقل کند.
مثال بعدیمان هم از یک شاهکارِ روانشناختی و ترسناک است، یعنی از فیلم «روانیِ» هیچکاک.
شاید اگر به خاطر آن نماهای بسته و تکاندهنده از ماریون کرِین که به طرز وحشیانهای در حمّام مورد حمله قرار میگیرد نبود، بهیادماندنیترین سکانس تاریخ سینما، یعنی همان سکانس حمّام، اینقدر تأثیرگذار نمیشد. وحشت بیاندازهای که حین تلاش برای عقب راندن ضارب در صورت اوست، از آن نوع احساساتی است که فقط در نمای کلوزآپ به درستی ضبط میشود. این سکانس به این دلیل اینقدر قابل درک و تأثیرگذار است که حین فریاد کشیدنهای ماریون به او نزدیک هستیم.
این یکی از استفادههای واقعاً فوقالعاده از نمای کلوزآپ است.
بهکارگیری نمای بسته در سکانسهای خشن بسیار تأثیرگذار است، ولی این نوع نما میتواند برای افزایش احساس تنش هم مورد استفاده قرار گیرد. شاید بهترین مثال برای این شکلِ استفاده از کلوزآپ در فیلم «سکوت برّهها»ی جاناتان دِمی باشد.
سکانس بازجویی کلاریس از هانیبال لِکتِر با نماهای مدیوم از هر کدام از شخصیّتها آغاز میشود. امّا دِمی، با پیشروی سکانس، آرامآرام به چهرهی آنها نزدیک میشود، به حدّی که سه دقیقهی کامل از فیلم در کلوزآپ میگذرد.
از طریق این نماهای بسته، ما هر چه را که نیاز است از وضعیّت ذهنی کلاریس و هانیبال بدانیم متوجّه میشویم. ما میبینیم که لِکتِر به اوضاع مسلّط است، اعتمادبهنفس و قدرت در چهرهاش دیده میشود، ولی آنچه در چهرهی کلاریس میبینیم ترس و آسیبپذیری است. این احساساتْ منبع مولد هیجانات فیلم هستند و تصمیم دِمی برای در نمای بسته برگزار کردن این سکانس گفتوگوی رودررو فوقالعاده بوده است.
شاید در کتابها فقط یک تعریف برای نمای کلوزآپ وجود داشته باشد، امّا برای بهکاربردن آن راههای مختلفی وجود دارد. نماهای بسته فقط برای استفاده در فیلمهای ترسناک و هیجانی نیستند؛ آنها در فیلمهای کمدی هم به کار میآیند.
مثال بعدیمان این کارکرد را به نمایش میگذارد.
هر کدام از شخصیّتهای عجیبوغریب و دیوانه را در فیلمی که پُر است از اینجور شخصیّتها چهطور معرفی میکنید؟ یک راهاش این است که کاری را انجام دهید که برادران کوئن در فیلم «لِبوفسکی بزرگ» برای معرفی جیزِز (Jesus) انجام دادند.
قبل از اینکه اصلاً ما صورت جیزِز را ببینیم، کوئنها یکسری نمای بسته به ما نشان میدهند- نماهایی از کفشها، جورابها و انگشترهای او. آنها این کار را برای این انجام میدهند که به ما بگویند قرار است شخصیّت منحصربهفردی را ببینیم. و چند لحظه بعد، ما جیزز را میبینیم که در یک نمای بسته توپ بولینگ را لیس میزند.
برادران کوئن، در ۳۰ ثانیه، افسانهای دلفریب در مورد شخصیّتشان ایجاد میکنند. خُب این مرد کیست؟
جواب این سوالمان را وقتی میگیریم که جیزز به لاینِ بولینگ نزدیک میشود؛ یعنی در صحنهای که کوئنها در کلوزآپی دیگر نام او را، که بر روی یک تکّهپارچه بر روی پیراهناش نقش بسته، برای ما آشکار میکنند.
فیلمسازان بلندپرواز باید به این موضوع توجّه کنند، چون این سکانس یک مَسترکلاس در مورد شیوهی معرفی شخصیّت است که کاملاً در نمای بسته برگزار شده است.
حالا که به طور کامل کلوزآپ را بررسی کردهایم، بیایید به انواع آن نگاهی بیندازیم و برای این کار با اِکستریمکلوزآپ شروع میکنیم.
تعریف نمای اِکستریمکلوزآپ
اِکستریم کلوزآپ (که در شاتلیست به طور اختصاری با حروف ECU هم به آن اشاره میکنند) نمایی حتّا بستهتر از یک کلوزآپ از یک سوژه است. وقتی از اِکستریمکلوزآپ برای در قاب گرفتن یک شخصیّت استفاده میشود، سوژه بیشتر و یا حتّا تمامِ قاب را پُر میکند. این نوع نما معمولاً فقط ویژگیهای چهرهی شخص را به تصویر میکشد.
حالا که دیگر تعریف نمای اِکستریمکلوزآپ را میدانیم، بیایید به بحث دربارهی موارد استفاده از آن بپردازیم.
چه وقت از نمای اِکستریمکلوزآپ استفاده کنیم؟
نمای اِکستریمکلوزآپ معمولاً به این منظور به کار گرفته میشود که به بیننده امکان بدهد تا وارد فضای خصوصی شخصیّت شود و ویژگیها و احساساتی را به نمایش میگذارد که بدون استفاده از این نوع نما مورد توجّه قرار نمیگرفت. قاب در این نوع نما چنان دَرهمفشرده است که استفاده از آن چارهای جز تجربهی احساسات همراه با شخصیّت برای بیننده باقی نمیگذارد.
در تعریف این نوع نما گفته شده که اِکستریمکلوزآپ صمیمانهترین نوع نماست. این نوع نما به تماشاگر اجازه میدهد که به شخصیّت نزدیک و با او صمیمی شود تا بتواند احساسات بیپردهای را درک کند که شخصیّت در حال تجربهی آن است.
مثالهایی از نماهای اِکستریم کلوزآپ
اِکستریمکلوزآپ از آن نوع نماهایی است که کمتر در فیلمها به کار میرود، امّا زمانی که درست به کار گرفته شود، میتواند بسیار پُرقدرت عمل کند.
شاید معروفترین نمونهی استفادهی درست از این نوع نما در فیلم «خوب، بد، زشتِ» سِرجیو لئونه باشد.
کلّ سکانس پایانیِ این فیلم ارزش تماشا کردن دارد، ولی این لحظهی اوجاش به طور خاصّی تأثیرگذار است. لئونه از اِکستریمکلوزآپ استفاده میکند تا ما دیدی صمیمی از چشمانِ شخصیّتها داشته باشیم، و ما در آن چشمها سه داستان متفاوت میبینیم. تفاوت حالت صورت شخصیّتها و تغییرات اندکی که در شیوهی نگاه آنها به هم ایجاد میشود تنش را بالا میبرد و تسویهحساب پایانی را پرقدرتتر میکند.
میلیونها روش برای گرفتن آن لحظه وجود دارد و هر کارگردانی آن را به شکلی متفاوت کارگردانی میکند. امّا لئونه قدرت نمای اِکستریمکلوزآپ را میدانست و از آن برای ایجاد بیشترین تأثیر استفاده کرد.
به شکلی بسیار شبیه به لئونه، دارِن آرنوفسکی کارگردانِ دیگری است که دوست دارد از نمای اِکستریمکلوزآپ استفاده کند.
آرنوفسکی به خاطر تلاشاش برای کنار زدن محدودیّتها معروف است و دوست دارد به تماشاگراناش حسّ ناآرامی بدهد. سبک آرنوفسکی به شدّت خاص است و احتمالاً نمیتوان به ویژگی بصری ویژهتری جز استفاده از اِکستریمکلوزآپ برای سبک او اشاره کرد.
به جای آن که یک مثال برایتان بزنم، بیایید به مجموعهای از اِکستریمکلوزآپهای احتمالاً به یادماندنیترین اثر او، یعنی «مرثیهای بر یک رویا»، نگاهی بیندازیم.
«مرثیهای بر یک رویا»، حتّا به عنوان فیلمی در مورد افراد گرفتار اعتیاد هم فیلم زیادی خشنی به حساب میآید. صرفنظر از این که نظرتان در مورد کلیّت فیلم چه باشد، تدوین سکانسهای مربوط به مصرف مواد در این فیلم شاهکاری سینمایی است. این سکانسها طوری طراحی شدهاند تا روی زشت اعتیاد را نشان دهند و ابایی ندارند که بر زشتیهای آن سبک زندگی تمرکز کنند. در این سکانسهای مونتاژی، آرنوفسکی آزادانه از نماهای اِکستریمکلوزآپ استفاده میکند، چون این نماها لحن و فضا را میسازند و زشتیهای آن شکل از زندگی را به خوبی میرسانند.
این نماهای اِکستریمکلوزآپ، به همراه موسیقی فیلم و طراحی صدا، باعث میشوند تماشاگر واقعاً اضطراب و نگرانی را احساس کند. آرنوفسکی مجبورمان میکند تا شخصاً و از نزدیک آن روی زشت استفاده از مواد را ببینیم.
به عنوان آخرین مثال، میخواهیم نگاهی به فیلمی واقعاً متفاوت بیندازیم، یعنی فیلم «شلّاق» دیمین شِزِل.
شزل تمام مهارتهایاش را در این سکانس مسحورکنندهی پایانی به کار میگیرد و اِکستریمکلوزآپهایی از سِنجها، گوشها و پیراهنِ سرتاسر عرق اَندرو نیمَن نشانمان میدهد که هیجانِ آن لحظه را بالا میبرند. اندرو آنقدر سخت تلاش میکند که از سرورویاش عرق میریزد بر روی تمام وسایل اطرافاش و فقط در نماهای اِکستریمکلوزآپ است که ما میتوانیم این حد از جزئیات را ببینیم. تقریباً در انتهای ویدئو مجموعهی دیگری از نماهای اکستریمکلوزآپ میبینیم که تکاندهندهترینشان نشان میدهند که اندرو آنقدر سخت تلاش کرده که خونِ او بر دراماش چکیده است.
این سکانس واقعاً سکانس خاصّی است و مثال دیگری است که میتواند تأثیر نماهای اِکستریمکلوزآپ را نمایان کند.
جمعبندی مبحث اِکستریمکلوزآپ
این بود تمام ماجرای نماهای کلوزآپ. به یاد داشته باشید که فیلمها برای این ساخته میشوند که ما «احساسی» را تجربه کنیم. وظیفهی شما به عنوان کارگردان این است که داستانی بیافرینید تا تماشاگرتان از طریق آن احساسات عمیقی را تجربه کند.
تماشاگرانتان میتوانند بخندند، بترسند، خوشحال شوند یا احساس سرخوردگی کنند؛ وظیفهی شما این است که احساس را به آنها منتقل کنید و نماهای کلوزآپ یکی از بهترین ابزارهای شما برای این کار هستند. همینطور که در مسیر فیلمسازی پیش میروید، تعریف نمای کلوزآپ را در ذهن داشته باشید، بعضی از مثالهایی که زدیم را مرور کنید و خودتان به دنبال نمونههای دیگری بگردید. و نترسید از اینکه همه چیز را قر و قاتی کنید و با ترکیب نماهایتان با تعدادی نمای اکستریمواید کارتان را مشتاقانه به اوج برسانید.
حالا اگر میتوانید فریادهای ماریون کرِین را از سرتان بیرون کنید، وقت آن رسیده که دست به کار شوید!
نویسنده: جیسن هلرمن (Jason Hellerman)
منبع: nofilmschool.com
فوق العاده بود .کاملا مفهوم این نما رودرک کردم.ممنون