
۲۴ فریم – سرویس آموزش: سرویس آموزش ۲۴ فریم امروز شصتمین فیلمنامه از مجموعه «فیلمنامههای منتخب» خود را تقدیم مخاطبان میکند: فیلمنامهی «گرگها» نوشتهی «امیر رضا جلالیان». این فیلم کوتاه منتخب سی و ششمین جشنوارهی بینالمللی فیلم کوتاه تهران در سال ۱۳۹۸ بوده است.
فیلمنامهی «گرگها» فیلمنامهای به شدت مینیمال است، ملهم از ادبیات و فضایی ادبیست و تقریباً خط روایی برجستهای ندارد. همهی اینها میتوانند برای یک فیلم کوتاه عواملی چالشبرانگیز باشند. مردی به همراه دو خواهرزادهاش در شبی برفی به قصد دیدن گلهی گرگها در حال رانندگیست. فیلمنامه در ارائهی جزئیات بسیار گزیده عمل میکند و پر کردن بخش قابلملاحظهای از خلاهای روایی به عهدهی مخاطب است. پرسشهایی در ذهن مخاطب شکل میگیرند که پاسخ واضحی به آنها داده نمیشود؛ دلیل نقص عضو دست مرد چیست؟ او برای دو پسر از چه خاطرهای دربارهی گرگها حرف زده است؟ پیرمرد داستان کیست؟ و … . نویسنده به وضوح کوشیده است فضای ابهامآمیز و پر رمز و راز داستان منبع اقتباس خود را به زبان سینما برگرداند و این خود چالشی مهم بر سر راه او بوده است. شخصیت مرد داستان، علیرغم رفتار به ظاهر محبتآمیزی که نسبت به بچهها دارد، اما به وضوح شخصیت مثبتی نیست و نشان داده میشود که نسبت به قول و قرارهایاش پایبند نیست و در ادامه با شرط جدیدی که میبندد و کنش غیرمنطقیای که در پی آن رخ میدهد به نوعی فیلم آمادهی پایانبندی خود میشود؛ جایی که در تاریکی شب دیگر بین آدمها و گرگها تمایزی وجود ندارد و گویی خوی درندهخوی درون شخصیتها در نمودی بیرونی در برابرشان ظاهر میشود و این آدمها هستند که در تاریکی به مغاک درون خودشان، با رضایت، خیره شدهاند.
«امیر رضا جلالیان»، نویسنده و کارگردان «گرگها»، دربارهی نحوهی شکلگیری ایدهی اثر، علائق ادبی خود و چالشهای نگارش فیلمنامه برای ۲۴ فریم چنین نوشته است:
حدود سه سال پیش، مجموعه داستانی خواندم از حافظ خیاوی به نام بوی خون خر. داستانها همگی در محیط آشنای نویسنده، در حوالی اردبیل، میگذشتند. شیوهی نوشتاری و اتمسفر کلی داستانها به نویسندههای ایرانی محبوب من، هوشنگ گلشیری وغلامحسین ساعدی، شباهت داشتند.
داستان کوتاه گرگها در شبی زمستانی در حومهی شهری در شمال غرب میگذشت و مغناطیس حاکم بر فضا و خوی ستیزهجو، اما در عین حال درونی، مردی جوان که خواهرزادههایاش را با خود به گشتی کوتاه آورده بود تا به آنها گرگ نشان بدهد، باعث شد داستان را چند بار بخوانم.
چالش تبدیل این داستان به فیلمنامهای کوتاه این بود که باید حس و حال بین آدمها و گذشتهی محذوف روابط آنچنان در فیلم جاری میشد، که در وهلهی اول سرخوشانه و بیدلیل و در خوانش مجدد گزنده و مؤثر از کار در میآمد. چنانکه داستان هم اینطور بود. امیدوارم که حداقل فضای حاکم بر این داستان خوب با دیدن فیلم هم ایجاد شود.
دریافت فایل PDF فیلمنامه:
دیدگاهتان را بنویسید