
۲۴ فریم – سرویس آموزش: هشتاد و هفتمین فیلمنامه از مجموعه «فیلمنامههای منتخب» سرویس آموزش ۲۴ فریم به فیلمنامهی «سگ» نوشتهی «حسام الدین صالح بیگ» و «اوستا محمودوند» اختصاص یافته است. این فیلم کوتاه منتخب جشنوارهی ریندنس انگلستان، جشنوارهی امجین ایندیا اسپانیا، جشنوارهی نهال و جشنوارهی تصویر سال بوده است.

«سگ» یک ریش آبی دیگر است.
ریشآبی زنان را از رفتن به «اتاق» منع میکرد، اما آنها که از سر کنجکاوی به اتاق میرفتند، میمردند و تنها جسد/عکسی از آنها در اتاق میماند.
زنان این فیلمنامه «سگ» میشوند و البته عکسی از آنها میماند. اما چیز دیگری هم دچار استحاله میشود و آن «زبان» است؛ نه تنها زبان فیزیکی داخل دهان که به تأکید مورد توجه این فیلمنامه است (در ابتدا و انتهای فیلمنامه در قالب زبان گوسفند (به عنوان غذا) و زبان اشکان که زن آن را وقت تجاوز قطع میکند)، بلکه «زبان» گفتاری که جای خود را به پارس «سگ» داده است.
برای غلبه بر ریشآبی/اشکان، زن باید «سر از زبان» و یا به بیان بهتر «زبان از سر او در آورد»!

«حسام الدین صالح بیگ»، کارگردان و یکی از نویسندگان فیلمنامهی «سگ»، دربارهی دیدگاه خود نسبت به اقتباس از متن نوشتاری فیلمنامه برای خلق تصویر برای ۲۴ فریم چنین نوشته است:
یکی از تفریحات من و اوستا محمودوند، که با هم این فیلمنامه را نوشتیم، خواندن همزمان فیلمنامهی یک فیلم حین تماشای آن (یا بلافاصله قبل یا بعد از دیدن) فیلم است. معمولاً بعد از این اتفاق دستمان می آمد که کارگردان کدام صحنهها را و برای چه تغییر داده یا حذف کرده.
از این طریق «دریچهی جان مالکوویچ» گاهی از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر برایمان باز میشد و از لای باریک دریچه یک سری چیزها را میتوانستیم از دید آن کارگردان ببینیم و این همیشه تجربهی لذتبخشی بود.
این اقتباس کردن تصویری از فیلمنامه (به عنوان یک اثر مستقل بعد از اتمام، حتا برای کارگردانانی که خودشان مؤلف فیلمنامه بودهاند) مرحلهایست که معمولاً خیلی جلب توجه نمیکند. اما انگار بین فیلمنامهی نوشتهشده تا فیلم نهایی یک فاصله وجود دارد که اصلاً انکارشدنی نیست؛ فاصلهی بزرگی که باید توسط یک مترجم به ظریفترین شکل ممکن پر شود. مثل کسی که از یک زبان به زبان دیگر ترجمه میکند، میشود کارگردان را یک مترجم در نظر گرفت که کلمات فیلمنامه را به زبان تصویر ترجمه میکند.
با وجود همهی اینها، وقتی آخرین بار قبل از فرستادن این فیلمنامه بازش کردم و یک بار دیگر مدتها پس از اتمام فیلم خواندماش، اواسط بعضی صحنهها داشتم بعضی چیزها را تغییر میدادم یا حذف و اضافه میکردم تا فیلمنامه شبیهترین حالت را به فیلم پیدا کند و به قولی خیلی شیک و تروتمیز و «درست» باشد. اما اواسط این تغییرات منصرف شدم. همه چیز را برگرداندم به اول. فقط شاید برای این که اگر کسی بود که هم این فیلمنامه را خواند هم فیلم را دید، متوجه تغییرات و اصلاحاتی که هنگام شروع تولید داشتیم بشود. شاید با بعضی موافق باشد، شاید مخالف، اما مهم این است که میتواند فکر کند اگر قرار بود او این فیلمنامه را بسازد چه تصویری میساخت؟ در کدام تصمیمها با من مشترک بود و در کدام اختلاف داشت؟ به نظرم این خیلی جالب است، شبیه یک گفتوگوی دو نفرهی غیر مستقیم بین دو کارگردان است بر سر اقتباس تصویری از یک متن.



دریافت فایل PDF فیلمنامه:
دیدگاهتان را بنویسید