صفحه اصلی - مقاله و گفت گو - مجموعه مطالب آسیبشناسی سینمای کوتاه ایران – ۱: تکرار الگوهای مد شده در سینمای بلند

۲۴ فریم – آریان گلصورت: در این مجموعه مطالب به آسیبشناسی سینمای کوتاه ایران میپردازیم. این آسیبها میتوانند مربوط به خود فیلمها باشند و یا فضای رسانهای و مسائل مدیریتی و نظارتی. امیدواریم با نظراتتان ما را همراهی کنید و موضوعات مطالب آینده را پیشنهاد دهید.
تکرار الگوهای مد شده در سینمای بلند
سینمای کوتاه قاعدتا باید نسبت به سینمای بلند پیشرو باشد. فیلم کوتاه کمتر درگیر مناسبات اقتصادی است و این موضوع باعث میشود که فیلمسازان آزادی عمل بیشتری برای آزمودن لحنها و فضاهای متنوع داشته باشند. فیلم کوتاه ذاتا مدیوم جسورتری است و در آن کمتر نشانی از محافظهکاری و باج دادن به فرمولها و الگوهای امتحان پس داده دیده میشود. در حالی که در سینمای کوتاه ایران چه در بحث انتخاب سوژه و چه در بحث ساختار فرمی و شیوه روایت کمتر شاهد رویکردهای خلاقانه هستیم و انگار فیلمسازان کوتاه بیش از هر چیز چشم به دلایل موفقیت فیلمهای بلند دوختهاند و مدام در حال حساب و کتاب برای هر چه بیشتر نزدیک شدن به الگوهای رایج فیلمهای بلند سینمایی هستند. هر چند که فیلمهای بلند باید دنبالهروی تجربههای موفق سینمای کوتاه باشند و نه برعکس. اتفاقا سیاستگذاری مدیران دولتی انجمن سینمای جوان و جشنوارهشان نیز به این موضوع دامن میزند. سینمای جریان اصلی ایران در بهترین حالت نزدیک به دو دهه است که از کمبود ایدههای نو و عدم ریسکپذیری فیلمسازان رنج میبرد. به گونهای که انگار با یک سریدوزی طرفیم که اغلب از روی دست هم کپی میکنند و انگار سلیقه، دغدغه و رویکرد بصری شخصی فیلمساز کمترین اهمیت را دارد. هر چند سال یک بار یک مدل فیلم در سینمای ما مد میشود (از کمدیهای سطح پایین در دهه هشتاد بگیرید تا ملودرامهای آپارتمانی دهه نود و حالا هم که فیلمهای پرتنش جنوب شهری) و در چنین شرایطی بخش قابل توجهی از فیلمسازان کوتاه چشم به نمونههای پرفروش و یا سیمرغ گرفته سینمای بلند دارد و میخواهند با تکرار همان فرمولها به موفقیت برسند. بدون تردید اگر قرار باشد این سینما از رخوت فعلی نجات پیدا کرده و هوای تازهای در آن جریان پیدا کند، این فیلمسازان کوتاه و مستقل هستند که میتوانند چنین تغییری را رقم بزنند. تا وقتی شباهت یک فیلم کوتاه به محصولات رایج سینمای بلند نشانهای از حرفهای و کاربلد بودن فیلمساز قلمداد شود، بعید است بتوانیم امید به قدرت گرفتن سینمای مستقل و متنوع شدن ویترین سینمای جریان اصلی داشته باشیم. وقتی فیلمساز کوتاه همچنان در آرزوی ساخت فیلمی شبیه به ابد و یک روز به سر میبرد، دعوا و شلوغ کاری را با ایجاد یک موقعیت دراماتیک اشتباه میگیرد و هدفش هر چه بیشتر شبیه شدن به سینمای سلبریتی زده و طرفداران اینستاگرامیاش است، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که شاهد گسترش اندیشهها و سلایق نو در آینده سینمای ایران باشیم. البته ابد و یک روز تنها یک مثال است و کم نیستند کسانی که مدتهاست در صف ایستادهاند تا مکری و یا فرهادی بعدی باشند. در حالی که همین فیلمسازان نیز اگر در مدل خود متوقف بمانند و دست به تکرار مدام خویش بزنند، تاثیرگذاریشان را از دست میدهند. بنابراین هیچ ارزشی ندارد که عده ای همه تلاششان را بکنند تا تازه در بهترین حالت تبدیل شوند به مکری ابتدای دهه نود! هیچ فیلمساز موثری را سراغ نداریم که به تکرار فرمولهای امتحان پس داده تن داده باشد. یادمان باشد که فرانسیس فورد کاپولا مدتی پیش این نکته را به همه ما یادآوری کرد که هیچ فیلم خوبی بدون ریسک کردن ساخته نمیشود.
این مجموعه مطالب را میتوانید از اینجا دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید