صفحه اصلی - مقاله و گفت گو - مجموعه مطالب آسیبشناسی سینمای کوتاه ایران – ۶: روابط عمومی به جای رسانه و نقدی که برای فیلمسازان نوشته میشود و نه مخاطبان

۲۴ فریم – آریان گلصورت: در این مجموعه مطالب به آسیبشناسی سینمای کوتاه ایران میپردازیم. این آسیبها میتوانند مربوط به خود فیلمها باشند و یا فضای رسانهای و مسائل مدیریتی و نظارتی. امیدواریم با نظراتتان ما را همراهی کنید و موضوعات مطالب آینده را پیشنهاد دهید.
روابط عمومی به جای رسانه و نقدی که برای فیلمسازان نوشته میشود و نه مخاطبان
رسانههای سینمایی ایران که در حوزه فیلم بلند فعالیت میکنند معمولا علاقه چندانی به پوشش رسانهای سینمای کوتاه ایران ندارند. از مجلات و روزنامهها بگیرید تا سایتها. اما خوشبختانه در حوزه کوتاه چند رسانه تخصصی وجود دارد که حضورشان بدون تردید به پویاتر شدن فضا کمک میکند. آن هم در شرایطی که بخش قابل توجهی از رسانههای سینمای بلند هر روز هر چه بیشتر از نقد و تحلیل و اساسا ذات روزنامهنگاری فاصله میگیرند و بیشتر تمایل به پوشش حواشی و اتفاقات جنجالی دارند. از این رو باید آنها را روابط عمومی در نظر گرفت و نه رسانه. هر چند سینمای کوتاه هم با اینکه کمتر فضایاش به حواشی آلوده شده و زرق و برق کمتری در آن حضور دارد، اما هرگز نتوانست به طور کامل از آفت رسانههایی که گاهی نقش روابط عمومی را بازی میکنند در امان بماند.
آن دسته از سایتهایی که صرفا اخبار حضور فیلمها در جشنوارهها را پوشش میدهند و هدفشان ثبت این رویدادهاست که تکلیفشان روشن است. اتفاقا در شرایطی که رسانههای متمرکز بر سینمای بلند توجه چندانی به این مسئله ندارند، وجود چنین خبرگزاریهایی برای انعکاس اخبار حوزه کوتاه میتواند مفید و مشوقی برای فیلمسازان جوان باشد. هر چند که گاهی حجم بالای اخبار مربوط به جشنواره های درجه دو و سه باعث سوتفاهم دنبال کننده های خبر و البته توهم فیلمسازان میشود. هر کس که کمترین آشنایی را با روند پخش فیلم ها در جشنواره های بینالمللی دارد، به خوبی میداند که تعداد جشنوارهها آنقدر زیاد است که تقریبا هر فیلمی با استانداردهای حداقلی میتواند چند حضور بینالمللی را تجربه کند. برگزاری جشنواره یک فعالیت اقتصادی و البته فرهنگی است که باعث شده در کشورهای متفاوت تعداد زیادی جشنواره درجه دو و یا سه و حتی محلی وجود داشته باشد. جشنوارههایی که اغلبشان کیفیت و استاندارد پایینی دارند و حضور در آنها ارزش چندانی نخواهد داشت. بنابراین باید تفاوت قائل شد میان اخبار مربوط به جشنواره ای با هویت و صاحب اصالت و سلیقه و جشنوارههای بی اهمیت و غیر حرفهای. از همین رو بهتر است نسبت به انتشار و دنبال کردن اخبار مربوط به فیلم کوتاه حساسیت بیشتری به خرج دهیم. مثلا یک جشنواره در هند که در یک سال فقط از ایران بیش از ۲۰ فیلم انتخاب میکند، طبعا استاندارهای لازم را ندارد و حضور در آن به هیچ عنوان نشان دهنده ارزش یک فیلم نیست و اساسا موفقیتی به حساب نخواهد آمد. اتفاقا آسیبهای این اخبار فلهای جشنوارههای بی اهمیت کم نیستند و مهم تر از هر چیز فیلمساز را دچار توهم میکنند. فیلمسازی که گمان میکند میتواند ضعفهای فیلماش را پشت نخل های متعددی که روی پوسترش زده پنهان کند. چنین فیلمسازی نه تنها با این ضعف ها و کمبودها روبهرو نمیشود و طبعا تلاشی برای بهبود آن نمیکند، بلکه دچار ساده انگاری در پروسه تولید و توزیع فیلم هم خواهد شد.
از بحث اخبار و خبرگزاریها که بگذریم میرسیم به رسانههایی که بیشتر در حوزه نقد و تحلیل فعالیت میکنند، اما در مواردی در نقش روابط عمومی برخی از فیلمسازان، جشنواره ها و یا نهادی مثل انجمن سینمای جوان ظاهر میشوند. این جا دیگر بحث انتشار خبر نیست، بحث ایفای نقش در جهت حفظ وضع ناعادلانه موجود است. رسانه برای خود رسالتی قائل است و دست روی نکته و بحثی میگذارد که برایاش هزینه دارد، چون سیستم موجود (چه ارگانهای دولتی مثل انجمن باشد و چه محفلهای صنفی و گروههای صاحب نفوذ) آن را نمیپسندد. اما روابط عمومی مدام دنبال راهی میگردد که کمتر آسیبی به سیستم وارد شود. به همین دلیل اعتراض ها و پرسش ها را منحرف کرده و کمرنگ جلوه می دهد. در حال حاضر یکی از وظایف رسانههای تخصصی فیلم کوتاه باید به چالش کشیدن ضرورت وجود نهاد دولتی حاضر در این حوزه (به عنوان صاحبان بودجه و عاملان سانسور) و مقایسه سود و زیانش باشد. در شرایط فعلی عدهای مشخص و انگشت شماری فیلمساز از حمایت و رانت دولتی بهره می برند. افرادی که از انجمن پول میگیرند و فیلم میسازند و سپس در جشنواره همان انجمن جایزه میگیرند و با پول بیتالمال هزینه پخش فیلم و سفر به جشنوارههای خارجیشان نیز تامین میشود و در نهایت نیز به عنوان استاد در همان مجموعه مشغول تدریس میشوند و دبیری جشنوارههای وابسته را بر عهده میگیرند.
سادهاش میشود اینکه یک سفرهای از اموال عمومی پهن شده و عده مشخصی پای آن نشستهاند و جلوی ورود دیگران را نیز میگیرند. در چنین شرایطی رسانه نباید دنبال سهم خواهی باشد تا شاید جایی در کنار سفره برایاش پیدا شود. رسانه باید تعارف و منافع شخصی را کنار بگذارد و پرسشگر باشد. نه اینکه مدام با روحیهی کدخدامنشی دنبال پیدا کردن راهی برای آرام گرفتن معترضان وضع موجود و پاک کردن صورت مسئله باشد. درست به همین دلیل است که یک رسانه نباید منافع مالی مشترکی با نهادهای دولتی و یا حتی مجموعههای خصوصی تولیدکننده و پخش فیلم داشته باشد. چون در این صورت هیچ راه گریزی از تبدیل شدن به روابط عمومی آنها وجود ندارد. نمیتوان در استخدام جشنواره ای بود و یا مسئولیت روابط عمومی آن را بر عهده داشت و همزمان نسبت به تصمیمات آن موضع واقعی و صادقانه گرفت. رسانه برای تاثیرگذاری نه تنها نباید دنبال سهم خواهی باشد و خودش سر سفره رانت بنشیند، بلکه باید مستقل باشد و در جهت جمع شدن سفره رانت قدم بردارد، چون این تنها راهی است که میتوان به رشد سینمای کوتاه امیدوار بود. تجربه به ما ثابت کرده هر فعالیت فرهنگی وابسته به مجموعههای دولتی به رانت ختم میشود و باز هم تجربه به ما ثابت کرده که اصلاحات صرفا آدمهای سر سفره را تغییر میدهد و هرگز منجر به جمع شدن آن نمیشود. از همین رو به نظر میرسد آنان که به هر شکلی دنبال بقای این وضعاند، در نهایت نقش روابط عمومی را دارند. هر چند اگر ادعای منتقد و مستقل بودن داشته باشند. منتقد واقعی مماشات نمیکند و متوجه است که امکان اصلاح چنین سیستمی وجود ندارد و بدون حمله به موجودیت آن نمیتوان امیدوار بود که فضای سالم رقابتی برای بروز استعدادهای همه فیلمسازان کوتاه این کشور ایجاد شود.
البته این مماشات ناشی از منافع مشترک فقط مربوط به نهادهایی چون انجمن سینمای جوان و یا جشنواره دولتی چون فیلم کوتاه تهران نمی شود. فضای فیلم کوتاه ایران به علت محدودیت افراد فعال در آن به شدت درگیر تعارف است و وقتی این تعارف و یا به اصطلاح نان قرض دادن وارد حوزه نقد فیلم می شود، حاصلی جز خدشه دار شدن ساحت نقد ندارد. بسیاری از فیلمسازان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم از رسانهها و منتقدان انتظار دارند که با نوشتن نقد مثبت از آنها حمایت کنند. در حالی که نقد نه تنها عرصه رفیقبازی نیست، بلکه یکی از مهمترین روزنههایی است که فیلمساز میتواند از دریچه آن نتیجه کارش را مورد بررسی قرار دهد. در دورهای میزان مراجعه دوستان فیلمساز در تمنای نقد مثبت باعث شد تا ما با انتشار نقدهای منفی روی فیلمهای گردانندگان ۲۴ فریم این توقع بیجا را از بین ببریم. متاسفانه نقد در سینمای کوتاه ما در مواردی برای جلب توجه فیلمسازها و یا ایجاد واکنش در آنها نوشته میشود و نه برای مخاطبان. در حالی که نقد (که البته مانند فیلمها خوب و بد دارد) اساسا خطاب به مخاطبان فیلمها نوشته میشود. نقد در نمونه درستاش یک گفتوگو میان نویسنده متن و خوانندهاش است که به بهانه یک فیلم نگاشته میشود. از این رو نباید متنهایی که با ادبیات متفرعنانه نوشته میشوند را چندان جدی گرفت. منتقدی که میخواهد به وسیله نقد، ضعفها و کمبودهای شخصی خودش را جبران کند و در مقابل خواننده در مقام یک دانای کل بنشیند و سوادش را به رخ بکشد، در بهترین حالت سرنوشتی بهتر از مسعود فراستی نخواهد داشت و عملا مدیوم جذاب نقد را به ضد خودش بدل خواهد کرد.
این مجموعه مطالب را میتوانید از اینجا دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید