
۲۴ فریم – سید آریا قریشی: به مناسبت موفقیتهای دو فیلم کوتاه تاریکی (سعید جعفریان) و مانیکور (آرمان فیاض) در جشنوارههای بینالمللی، یادداشتهای منتشر شده درباره این فیلمها در سال گذشته را بار دیگر بازنشر میکنیم. فیلم جعفریان بعد از نمایش در بخش مسابقه کن، در جشنوارههای AFI و تورنتو نیز حاضر بود و فیلم فیاض نیز به تازگی در بخش مسابقه جشنواره ساندنس پذیرفته شده است.
تاریکی (سعید جعفریان): میتوانست فیلم خوبی باشد اما در نسخه فعلی – بهخصوص به خاطر دیالوگنویسی ضعیف و شخصیتپردازی نامناسب کاراکتر اصلیِ مرد – چیزی جز یک فریبِ ۱۵ دقیقهای نیست. زنی به دنبال مردِ زندگیاش – که معلوم نیست کجا رفته – به خیابان میرود – ظاهراً این که حضور مرد در آن لحظه خاص چه اهمیت ویژهای داشته که باعث شده یک دختر جوان با آن سر و وضع در تاریکیِ شب در خیابانی سوتوکور به جستوجو بپردازد خیلی مهم نیست. ما هم این پرسش را نادیده میگیریم – و در آنجا به یک نرینه مست برخورد میکند که قصد تعرض به او را دارد. این یک موقعیت اولیه دراماتیک است. اما از این به بعد هیچچیز خوب پیش نمیرود. دیالوگهای مثلاً پینگپونگی رد و بدل شده میان دو شخصیت اصلی آنقدر سطحپایین و نچسب هستند که به نظر میرسد از سطحیترین ملودرامهای دهه ۶۰ سینمای ایران اقتباس شدهاند، و رفتار دختر بیش از آن که حاکی از نوعی تردید باشد، نشانههایی از بیماری دوقطبی در خود دارد. او از یک طرف جوری رفتار میکند که انگار از مرد غریبه بیزار است اما از سوی دیگر وقتی فرصت فرار دارد پس از لحظاتی دویدن به حالت اولیه بازمیگردد و برای پاسخ دادن به تلفن همراهاش منتظر اجازه آن مرد است. نگاه پایانی دختر به انتهای کوچه هم که دیگر تیر خلاص است. آیا این نگاه قرار است نشانه تردید باشد؟ اگر پاسخ منفی است که پلان پایانی هیچ منطقی ندارد و اگر مثبت است، این پرسش پیش میآید که مقدمه این تردید دقیقاً کجا و چگونه شکل گرفته است. در فیلم که چیزی به ما نشان داده نشده است. اصلاً چرا در آخرین لحظه باید با این نگاه روبهرو باشیم؟ مگر حضورِ مرد در ابتدای فیلم آنقدر اهمیت ویژهای نداشت که باعث شده بود یک دختر جوان با آن سر و وضع در تاریکیِ شب در خیابانی سوتوکور به جستوجو بپردازد؟! در این ۱۵ دقیقه به جز مشتی حرف توهینآمیز از سوی مرد غریبه – آنقدر که برای راندنِ هر جاندارِ نرمالی کافی به نظر میرسد – چه اتفاقی افتاده که قرار است دختر را تحریک یا دچار شک و تردید کند؟
مانیکور (آرمان فیاض): آنچه در اولین درجه در کار فیاض قابل ستایش به نظر میرسد، این است که در بندِ ایده اولیه تکاندهنده داستانی که فیلم از آن اقتباس شده، نمیماند. مانیکور با حالوهوایی متعارف و در فضایی شروع میشد که بهسادگی قابلشناسایی به نظر میرسد اما هر چه به جلو میرود غیرعادیتر و پیشبینیناپذیرتر میشود تا در انتها به ایدهای میرسد که میتواند تماشاگر را شوکه کند. در مورد چنین ایدههایی، فیلمسازان متقلب معمولاً از تأثیرگذار بودن ایده سوءاستفاده و از همان لحظه اول روی آن تأکید میکنند تا تماشاگر را فقط بهواسطه ایده تحت تأثیر قرار دهند، و فیلمسازان کارنابلد نمیتوانند ارتباطی منطقی میان مقدمه و نتیجه برقرار کنند. اما مانیکور از هر دو آفت در امان میماند. در نسخه فعلی، مانیکور فیلمی است که مقدمهچینیاش در نگاه اول ممکن است کمی بیش از حد طولانی و – شاید حتی – زاید به نظر برسد، اما فیلم پس از فاش کردن نکته نهایی، تازه آغاز میَشود. حالا و در برگشت به نیمه ابتدایی فیلم، هر مکث، هر تردید و هر سکوتِ شخصیت اصلی معنایی دیگر پیدا میکند و این، یکی از ویژگیهای فیلمهای خوب است. در این راه، اجرای خوبِ فیلمساز یکی از برگهای برنده مانیکور است؛ اجرایی که توازن و تناسباش را از جمله در یکی دو نمای دورِ بسیار درست و بهجا، و در دکوپاژ دقیق و تأثیرگذار سکانس درگیری میتوان دریافت.
دیدگاهتان را بنویسید